در هفتههای اخیر، ارتش ترکیه در شمال سوریه، جایی که مردمش مسلمان اما سکولار هستند، حمله کرد. نتیجه؟ دهها نفر از جمله کودکان کشته شدند؛ به ۱۴ پالایشگاه نفت و گاز، ۹ تاسیسات تامین برق، ۲ بیمارستان، یک مدرسه و ۳۱ پروژه ساختمانسازی حمله شد. زندگی بیش از چهار میلیون مختل شد. شما دیدید صدایی از «جهان اسلام» دربیاید؟ نه.
آیا خون مردم فلسطین از خون مردم ایران، از خون مردم شمال سوریه رنگینتر است؟ آیا مسلمان، «خودی» و «غیرخودی» دارند؟
داستان ساده است: جریانهای فعال فلسطینی، به ویژه اسلامگرایان، که افکار عمومی فلسطین را جهت میدهند، تحت تاثیر «ترکیه»، «جمهوری اسلامی» و«قطر» هستند و نه دلسوز مسلمانانی که بدست این دو دولت کشته میشوند.
جهان اسلام، حتی جهان همه مسلمانان هم نیست. برای بخش قابل توجهی از آنان، رنج مسلمانان کشورهای دیگر، اهمیتی ندارد. نمونه واضحش سکوت نسبی و یا حتی دفاع برخی از کشورهای اسلامی از سرکوب مسلمانان اویغور بدست چین است. عربستان و قطر و مصر حتی از «دستاوردهای شگفتانگیز چین در زمینه حقوق بشر» تقدیر هم کردند. واکنش جمهوری اسلامی؟ عملا سکوت.
این، سنتها و عادات ایدئولوژیک، وابستگی و همپیمانی سیاسی است که تعیین میکند جهان اسلام کی و کجا، از از چه کسانی حمایت کند و چه بخشی از مسلمانان، در شعاع حساسیتهایش نباشد.