اگر پنهانکاری، تبعیض، بیمسئولیتی و دروغ نبود، با این سرانهی امکاناتِ مراقبتی و درمانی احتمالاً در بدترین شرایط مانند همسایههایمان بودیم.
تحریم واقعیتها را پنهان نمیکند.
اینکه ج.ا در زمینههای بهداشت، آموزش، رسانه، اقتصاد، بانکداری، توزیع ثروت، اشتغال، خانواده، مشارکت عمومی، تامین اجتماعی و رفاه عمومی هیچ الگویی در ۴دهه تولید نکرده است را نمیتوان به دشمنان (جنی و انسی) و تحریمها نسبت داد.
در کشوری که چنددهه مشکل جدی مسکن داشته و “زمین” در اختیار دولت است و تفاوت قیمت احداث یکمترمربع خانه در یک شهر ۵هزار نفری و شمال تهران -تقریباً- به قیمت زمین و پرداختها به نهادهای دولتی مربوط است و هنوز مشکل جدیِ مسکن باقی مانده است، نمیتوان مشکلات را به تحریمهای اخیر بست.
در کشوری که بهطور میانگین بیش از ۴۰درصد درآمد در اختیار دولت (state) بوده است و ۵۰درصد جمعیت کمدرآمدتر بهاندازه ۱۰درصد پردرآمدتر هم درآمد نداشتهاند، نباید تحریم را مسئلهاش بداند. نبودِ هیچ طرحی برای “توانمندسازی” گروههای آسیبپذیر یا یک عدالت اجتماعی ربطی به تحریم ندارد.
این خاصیتِ این نظام بوده است که از ابتدا با تقسیم مردم به خودی و غیرخودی، اکثریتِ مردم را فرودستانی غیرخودی در خدمتِ امنیت و برخورداریِ خودیهای فرداست قرار داده است.
البته تحریم به همه آسیب میزند، ولی گویا خودیهای فرداست و حقوقبگیرانِ اپولوژیست بیشتر ناراضیاند.
حالا جامعهی ما دارد متوجه میشود که مشکلاتش را باید در همینجا ببیند. متوجه شده که با چرخشِ محدودِ قدرت بین گروهها و احزابِ خودی مشکلات ایران حل نمیشود و باید ساختارهای بیمار دگرگون شود. این بیداری عمومی و این دگرگونی در باور و آگاهی در پیِ درد و رنج عمومی بهدست آمده است.